برای درک بهتر دگرگونی و آمیختگی امر بکار بردن دخانیات، با زیبائی و هنر، بد نیست که چند قرن به عقب برگردیم، تا بدانیم که، توتون و تنباکو از کجا وارد تمدن بشر گردیده، و چگونه راه خود را باز و طی کرده است.
در سال 1492 میلادی وقتیکه کاشف بزرگ، کریستف کلمب، پس از ماهها تلاش و کوشش، در کنار جزیرهای که امروز به کوبا مشهور است لنگر انداخت، با جهانی روبرو شد که تازگیهای فراوانی برای او داشت. او و همراهانش در این جزیره ناشناس دیدنیهای جدیدی مشاهده کردند. آنها «دیدند بومیها لوله ای از برگ خشک گیاهی که به هم پیچیده اند در دست دارند، شبیه به لوله آتش بازی که اطفال در عید بازی میکنند. یک سر آنرا آتش زده، و سر دیگر را میمکند، و دود آنرا با هوا استنشاق میکنند. این استنشاق دود، یک نوع مستی و رخوت ایجاد میکرد، و انسان خستگی را حس نمینمود. این لولهها را بومیان تاباکوس مینامیدند».به این ترتیب دریانوردان اسپانی اولین بار توتون را شناخته و به تقلید از بومیان بکشیدن آن پرداختند. کریستف کلمب هرگز فکر نمیکرد، این لولههای شبیه به اسباب بازی کودکان، روزی همنشین و همدم گروه بسیار زیادی از مردم جهان خواهد گردید.
کریستف کلمب نمیتوانست، در مغز خود مجسم سازد، که قرنها بعد، این هدیه دنیای جدید، پول و سلامت مردم متمدن را بصورت دود به آسمان خواهد فرستاد. و باز او فکر نمیکرد که، قرنها پس از او نهضتی عظیم برای جلوگیری از استعمال این هیولای سیاه برپا خواهد گردید. و این لوله شبه به اسباب بازی کودکان «میخ تابوت» لقب خواهد گرفت.
گفتیم که برای اولین بار اسپانیولیها، در جزیره کوبا با توتون و تنباکو آشنا شدند. بومیان امریکا، با این گیاه بومی سرزمین خود از دیر باز آشنا بودند، و از آن بعنوان وسیله دود کردن استفاده میکردند. طرز استفاده آنها از توتون بدین قرار بود که، مقداری از آن را در برگهای ذرت میریختند و نوعی سیگار، شبیه به سیگار برگ میساختند.
روش دیگری نیز برای کشیدن توتون به کار میبردند، و آن بدین طریق بوده که، مقداری توتون در نی یا استخوان ریخته آن را آتش میزدند و میکشیدند، و این روشی است که بعدها سبب ایجاد پیپ در غرب و چپق در شرق گردید.
در اعیاد و یا مراسم دیگر نیز، بومیان بوتههای تنباکو را، با برگ و ساقه روی هم انباشته و آتش میزدند، و در اطراف آن بدست افشانی میپرداختند.
احتمالاً تنباکو بعنوان دارو نیز مورد مصرف داشته است. بومیان آمریکا، زهری نیز از تنباکو میگرفتند که نوک نیزههای خود را با آن زهر آلود میساختند. این ارمغان دنیای جدید در قرن 16 به اسپانیا برده شد و پس از آن در سایر کشورهای اروپا پراکنده گردید. در سال 1586 سر والتر رالی مشهور به «پدر آمریکای انگلیس» در زمان سلطنت الیزابت اول، کشیدن پیپ را که در آمریکا با آن آشنا شده بود به انگلستان آورد، و دودکشی با سرعت سرسام آوری در انگلستان و سایر نقاط جهان در قرن 16 رواج یافت. حیرت آور آنکه سر والتر رالی، آنچنان به کشیدن پیپ معتاد شد، که هنگامی که در سال 1618 او را به جرم خیانت و شرکت در توطئه اعدام میکردند، پیپ در گوش دهان داشت.
کشیدن توتون مانند همه چیز جدید دیگر، با مخالفت شدید عدهای روبرو گردید. در رأس مخالفین دودکشی در اروپا، کشیشان قرار داشتند که دودکشان را به بیدینی و زندقه متهم ساختند. اما این تهمت نتوانست از توسعه دودکشی جلوگیری کند. به زودی دودکشی چون مرضی همهگیر از اروپا به آسیا و آفریقا سرایت کرد، و در قرن 17 میلادی کشیدن توتون در سراسر مشرق گسترش یافت. اما در شرق نیز دودکشی مواجه با مخالفتهای شدید شد.
سلطان مراد خان چهارم، به فتوای ملایان، هزاران بیگناه را به جرم کشیدن توتون به دیار نیستی فرستاد. دودکشان در سلک مرتدین به حساب آمدند، و در ریختن خون آنها مباح گردید. در مدت سلطنت سلطان مراد خان (1033 ـ 1048) با قساوت هرچه بیشتر، دودکشان امپراتوری اسلامی به زیر تیغ جلاد رفتند. اما نتیجه ای حاصل نشد. پس از مرگ او کشیدن چپق با شدت هرچه تمامتر توسعه یافت و تجارت پر سود توتون رونق گرفت. باین ترتیب مبارزه خونین به سود توتون خاتمه یافت. دولت عثمانی ناچار کشیدن توتون را آزاد کرد و بر تجارت آن مالیات بست.
در روسیه نیز وضع به همین منوال بود و مدتی دودکشی با مخالفت روبرو شد.
توتون و تنباکو در ایران
تاریخ قطعی ورود تنباکو به ایران را نمیتوان تعیین کرد. ولی بی شک توتون و تنباکو همراه با دست اندازی پرتقالیها به خلیج فارس (913 هجری قمری) به ایران وارد گردیده است. اما طرز استفاده توتون و تنباکو در ایران تغییر یافت و ایرانیان لوازمی برابر ذوق خود برای دودکشی ایجاد کردند.
وسیلهای که اروپاییان برای دود کردن به کار میبردند، عبارت بود از پیپهای کوچکی که از فلز یا سفال یک پارچه ساخته میشد.
در ایران این پیپها اقتباس شد و به صورت چپقهای دسته بلند درآمد. چنانکه در ویژگیهای زندگی ایرانی گفتیم، این وسیله کشیدن توتون نیز با ذوق و هنر ایرانی در هم آمیخت، و پیپ ساده تبدیل به چپق گردید، و در تزیین آن سلیقه خاص ایرانی به کار رفت و چپقهای ایرانی با انواع مختلف تزیینات آراسته گردید.
علاوه بر چپق که تقلیدی از پیپ فرنگی بود، وسیله دیگری برای دود کردن تنباکو به نام قلیان توسط ایرانیان اختراع و ایجاد گردید.
قدیمترین ذکری که از قلیان در ادبیات فارسی شده، این رباعیها از اهلی شیرازی است که در سال 942 هجری قمری در گذشته است.
«قلیان ز لب تو بهره ور میگردد» «نی در دهن تو نیشکر میگردد» «بر گرد رخ تو دود تنباکو نیست» «ابریست که بر گرد قمر میگردد.» بنابراین میتوان گفت که در سال 942، یعنی 29 سال پس از ورود پرتقالیها به خلیج فارس، قلیان کشیدن در ایران رواج یافته است.
شعرای دیگر قرن دهم هجری نیز اشعاری درباره قلیان دارند.
«قلیان که بر دست چو گل جای نمود» «هر دو بر او شمع نهد سر به سجود» «گلزار دماغ شعله آشامان را» «سرچشمه آتش است و فواره دود» میر الهی
«کمتر باشد مرا غم تنهایی» «مأیوس شدم به عالم تنهایی» «صحبت به کسی گو، که اگر نیست چه باک» «قلیان کافیست همدم تنهایی» باسطی
«من و صد آه و افغان و، نی صد بوسه بر لعلش» «هزاران پیچ و تابم داد از این قلیان کشیدنها» «با قرچلمی1 چو نافه آهو کو» «چون فاخته تا چند زنم کو کو کو» «در محشر اگر آتش دوزخ بینم» «فریاد برآورم که تنباکو کو» باقر کاشی
اولین تصویری که از قلیان به وسیله هنرمندان ایرانی کشیده شده، احتمالاً تصویر نشمی کماندار کار رضا عباسی، نقاش مشهور دربار شاه عباس بزرگ است، که تا اواخر نیمه اول قرن یازدهم هجری زنده بوده است. (تصویر 1)
تصویر1- نشمی کماندار کار رضا عباسی
قلیان وسیلهای کاملاً جدید و ابتکاری بود، و اروپاییان از آن هیچ گونه اطلاعی نداشتند. این بیاطلاعی را میتوان از شرحی که تاورنیه و شاردن از قلیان داده اند درک کرد.
تاورنیه مینویسد: «ایرانیان تنباکو را با دستگاهی کاملاً اختصاصی میکشند. در کوزه گلی دهان گشادی به قطر سه انگشت، تنه قلیانی از چوب یا نقره که سوراخی در وسط دارد قرار میدهند، و بر سر آن مقدار تنباکوی نمدار با کمی آتش میگذارند، و در زیر قلیان سوراخ ممتدی است که، در حالی که نفس را بالا میکشند، دود تنباکو با شدت از امتداد سوراخ پایین آمده و داخل آب که به رنگهای مختلف میآمیزد 2 داخل میشود. این کوزه مرتباً تا نصفه آب دارد. دود که در آب است به سطح میآید و هنگامیکه نفس را بالا میکشند، از نی قلیان دود به دهان وارد میشود. به واسطه آبی که به قلیان میریزند دود تنباکو تصفیه میشود و کمتر ضرر میرساند. والا با این همه قلیان که میکشند، مقاومت برای آنها غیر ممکن است. ایرانیان زن و مرد، به طوری از جوانی عادت به کشیدن تنباکو کردهاند، که کاسبی که باید روزی پنج شاهی خرج کند، سه شاهی آن را به مصرف تنباکو میرسانند. میگویند اگر تنباکو نمیداشتیم چطور ممکن بود کیف و دماغ داشته باشیم.» «ایرانیان چنان به تنباکو عادت کرده اند که محال است بتوانند از آن صرف نظر کنند. اول چیزی که در سر سفره میآورند قلیان است و قهوه، که عیش خود را با آن شروع میکنند. در ماه رمضان و ایام صوم بزرگ، اول چیزی که برای افطار حاضر میکنند قلیان است، و بعضیها خود اقرار دارند که استعمال این قدر دود برای آنها مضر است اما میگویند چه کنیم عادت شده است.» تاورنیه نوشته است که شاه صفی خود چپق میکشید و درباره حاکم قم و خشم شاه صفی، و مجازات او مینویسد «پسر آن خان که جوان متشخصی بود و از مقربین پادشاه، همیشه در حضور بود، و چپق و توتون شاه را بایستی با دست خود به او بدهد، و این از مشاغل خیلی محترم دربار ایران است.» این نوشته تاورنیه میرساند که از این زمان سمت مخصوصی به نام قلیان دار یا چپق دار در دربار ایران به وجود آمده است.
شاردن در این باره مینویسد: «توتون از ایران به هند صادر میگردد.» «طرز تهیه توتون در ایران برای ممالک ما (اروپا) مجهول میباشد. و دود کردن این نبات، در ایران و هندوستان اصول کاملاً خاصی دارد. هوای این سرزمین (ایران) بسیار گرمتر و خشکتر از اروپا و ترکیه است، و افکار و اندیشههای دقیقتر میباشد. لذا اگر بنا بود که مثل ما تدخین کنند، تنباکو آنها را سرگیجه میآورد. چون ایرانیان مدام دود میکنند، دود را از تنگ آبی عبور میدهند که تصویر آن در مقابل دیده میشود. (تصویر شماره2) اینگونه چپقها را قلیان مینامند. چنانکه ملاحظه میفرمائید بالای بطری (کوزه قلیان) سر چپق (قلیان) که سفالی یا فلزی است، به وسیله لولهای که منتهیالیه آن داخل آب شده تعبیه گشته است. در زیر کوزه قلیان چهارپایهای وجود دارد که شبیه زیری بعضی شمعدانها است.
تصویر2- قلیان از سفرنامه شاردن
چپق و یا پیپی که به وسیله آن دود کشیده میشود، به لوله مذکور متصل میشود. هنگامی که میل تدخین دارند اندکی تنباکو را که بسیار ریز سائیده شده، خیس میکنند، و در سر قلیان قرار میدهند، تا به سرعت سوخته نشود.
آنگاه دو یا «قطعه زغال مشتعل کوچک را بر روی آن میگذارند، و دود را میکشند که داخل آب گردد، و در آن چرخ میخورد، و بلافاصله به دهان وارد میشود. البته هم مطبوع و هم گوارا، و هم از تندی و خشونت و غلظت تنباکو کاسته شده، و تصفیه گردیده است. مشاهده میشود اشخاصی که اشتهای خوب دارند غلیان عظیم و غرغر زیادی با کشش هوا در آن قلیان راه میاندازند.
این بطریها (کوزه قلیان) را معمولاً برای حسن منظر مملو از گل میکنند، و اقلاً روزی یک بار آب آن را که در نتیجه تأثیر جوهر تنباکو فاسد و بدبو گشته تعویض میکنند.
من آزمودهام که، یک قدح از این آب، داروی سریع و بسیار مؤثر قی آوری میباشد. اشتیاق جنون آمیز به توتون و تنباکو یک نوع عادت زشتی است که تقریباً سرتاسر جهان را گرفته است.» «مردمان مغرب زمین چنانکه معلوم است به طریق مختلف آن را استعمال مینمایند. دود میکنند، برگ برگ میجوند، به شکل گرد مصرف میکنند. و بعضی از اقوام مانند پرتقالیها مدام بینی خود را با آن پر میدارند (انفیه میکشند 3).
خلقهای مشرق زمین توتون و تنباکو را فقط دود میکنند. ولی اکثر آنان مخصوصاً ایرانیان، با همان حرص و ولع اروپائیان، مدام لوله قلیان در دهانشان میباشد». این تمایل شدید به کشیدن قلیان به جائی رسید که در حال سواری نیز قلیان کشیدن مرسوم بوده است. شاردن مینویسد که «حتی در مدارس استاد و شاگرد هر دو در حین مطالعه عمیق و دقیق خود لوله قلیان را در دهان دارند.» بنابراین باید گفت که، چپق و قلیان هر دو در نیمه اول قرن دهم هجری در ایران رواج یافته است. در سلطنت شاه عباس بزرگ کشیدن چپق و قلیان متداول بود.
اولئاریوس که در سال 1046 در ایران بوده مینویسد که «چندین گونه ظرف قلیان در ایران ساخته میشد. شیشهای، کوزه ای، از جوز هندی (نارگیله)، کدوئی که تا نیمه آب میشد و گاهی در آن عطر میریختند». شخص شاه عباس از دود قلیان و چپق تنفر داشت، و این موضوع از حکایاتی که درباره او نقل میکنند پیداست. شاه عباس در موارد متعدد کوشید که از کشیدن قلیان جلوگیری کند، اما هرگز موفق نگردید.
شاردن در سفرنامه خود مینویسد که، شاه عباس بسیار کوشید تا از استعمال قلیان در بین مردم جلوگیری کند. برای این کار، روزی در مجلسی رسمی دستور داد که به جای تنباکو قلیان مهمانان را با پهن چاق کنند، و سپس در حالیکه آنان مشغول کشیدن قلیان خود بودند گفت که، این تنباکو را که وزیر همدان برای من فرستاده است و ادعا میکند که بهترین تنباکوی دنیاست، چگونه است؟ آنان همگی از این تنباکو تعریف کردند. آنگاه شاه خطاب به آنان گفت «مرده شوی چیزی را ببرد که نمیتوان آن را از پهن تشخیص داد». سرانجام کار مخالفت شاه عباس بزرگ با تنباکو به تحریم آن کشید، و هنگامیکه در گرجستان متوجه شد، سربازان او پول خود را صرف کشیدن تنباکو و توتون میکنند آن را ممنوع ساخت، و تجاری را که توتون و تنباکو به اردوی او آورده بودند با تنباکوی خود یک جا سوختند، و سربازانی که مرتکب کشیدن توتون و تنباکو میشدند بینی و لبانشان را میبریدند.
پس از مرگ شاه عباس بزرگ دوباره کشیدن قلیان و چپق رونق گرفت. شاه صفی جانشین شاه عباس بزرگ خود چپق میکشید. در زمان او یکبار دیگر مبارزه علیه کشیدن قلیان آغاز گردید. چنانکه او هوس کرده بود که، از نوشیدن شراب نیز جلوگیری کند. اما مانع عمده این کار در آمد گزافی بود که از راه مالیات عاید خزانه دولت میشد. در این مالیات اصفهان از بابت توتون و تنباکو در حدود 40000 تومان و مالیات تبریز 20000 تومان و شیراز 12000 تومان بود. با توجه باین ارقام و ارزش تومان صفوی که چند صد برابر تومان امروز است میتوان به مقدار مصرف توتون و تنباکو در این شهرها پی برد.
درباره علاقه شدید ایرانیان به قلیان و چپق مختصری اشاره شد.
اما در اینجا لازم است گفته شود، ایرانیان در هنگام سواری و مسافرت نیز از این کار فارغ نبودند، و رنج سفر را با کشیدن قلیان بر خود آسان میکردند. معمولاً وقتی یکی از بزرگان به سفر میرفت همراه با سایر خدمه او، خدمتگزار مخصوصی نیز دستگاه (قبل منقل) را با اسب حمل میکرد. (تصویر شماره 3)
در این دستگاه لوازم مربوط به قلیان حمل میکردند، و در ضمن ظرف مخصوصی که در آن آتش را در حال اشتعال حفظ میکرد، با خود همراه داشت. وقتی که ارباب میخواست قلیان بکشد او قلیان را آماده ساخته و در دست خود میگرفت، و نی پیچ را به دست ارباب میداد، تا به آسانی به کشیدن قلیان مشغول شود.
تصویر 3 : قبل منقل، از پوست بارکش مخمل و تزیینات برنجی ارتفاع 70، قطر 50 سانتی متر ـ موزه مردم شناسی
نمونه این وضع قلیان کشیدن را، میتوان در مسافرت محمد رضا بیگ سفیر شاه سلطان حسین به دربار لوئی چهاردهم دید. محمد رضا بیگ در تمام مجالس رسمی قلیان خود را زیر لب داشت، و همیشه دو افسر ایرانی در رکاب او حرکت میکردند که یکی حامل قلیان، و دیگری حامل شمشیر او بود.
در مهمانیهای رسمی، او به رسم ایرانیان برمخده تکیه میکرد، و قلیان میکشید، وحتی این کار را در اپرای مارسی نیز ترک نکرد. نویسنده سفر نامه محمدرضا بیگ مینویسد:
«بامداد 19 فوریه سپهبد مایتون» 4 و بریتون 5 برای مشایعت سفیر ایران به مهمانخانه سفیران آمدند، و او را خوشرو و مهربان یافتند. سفیر ایران آنرا مورد تکریم فراوان قرار داد، و خواهش کرد کمی استراحت کنند، تا او جامه تشریفاتی خود را در بر کند، و هنگام سوار شدن بر کالسگه نیز آنرا بر خود مقدم داشت، و با حالتی خوش و چهرهای گشاده در میان آن دو قرار گرفت، و پادری مترجم نیز بر صندلی مقابل نشست، و باین ترتیب موکب سفیر ایران با شکوه بسیار، در میان بانگهای شادی براه افتاد. محمد رضا بیک دستور داد که کالسگه را قدری آهسته تر برانند، تا بتواند به آسودگی قلیان خود را بکشد، و غلامی که سوار قلیان او را همراه کالسگه میآورد، لوله پیچ را از پنجره به درون کالسگه تقدیم ارباب خود کرد، و سفیر با آرامش و متانت بسیار بکشیدن قلیان پرداخت.» (تصویر شماره 4) باین ترتیب سفیر ایران بوسیله کالسگه سلطنتی از پاریس عازم ورسای گردید6.
تصویر4: محمد رضا بیگ سفیر ایران در دربار لوئی 14 ـ موزه هنرهای تزئینی
چنانکه گذشت، دود کشیدن در میان پادشاهان صفوی به کشیدن قلیان معتاد بودند. تصاویر موجود از کریم خان زند وکیل الرعایا (تصویر شماره 5) و فتحعلی شاه قاجار (تصویر شماره 6) نشان میدهد که این دو پادشاه قلیان میکشیدند. کشیدن قلیان در سلامهای رسمی دوره قاجاریه نیز تا مدتی معمول بود، و قلیان سلام شاهان قاجار هم اکنون در موزه جواهرات سلطنتی نگاهداری میشود. (تصویر شماره 7) در مجالس عادی نیز قلیان کشیدن رواج کامل داشت، و بزرگان و علما هر یک قلیانچی مخصوصی داشتند که در کلیه مجالس همراه آنها بودند.
تصویر 5: کریم خان زند و شاهزادگان و بزرگان زندیه ـ موزه هنرهای تزیینی
تصویر 6: فتحعلی شاه و شاهزادگان و بزرگان قاجار ـ موزه هنرهای تزیینی
تصویر 7 : تنه قلیان سلام دوره قاجاریه ـ موزه جواهرات سلطنتی
در این قبیل محافل به نسبت مقام افراد قلیان آنها را زودتر میآوردند، و جمع بخصوصی در این مورد دارای حساسیتی خاص بودند و چه بسیار رنجشها که بر اثر همین دیر و زود آوردن قلیان ایجاد میگردید،.7 قبل از اینکه به شرح انواع قلیان و تزئینات مربوط به آن بپردازیم، لازم است قطعات مختلف قلیان را بشناسیم.
قلیان معمولاً از بادگیر، سر قلیان، تنه، میلاب، نی و کوزه تشکیل میشود. هر یک از این قطعات، از جنسهای مختلف ساخته شده، و تزئیناتی ویژه خود داشت.
قلیان بر حسب نوع مصرف و احتیاج، به اندازهها و اشکال گوناگون ساخته میشد.
قلیانهائی که معمولاً در منازل مورد استفاده بود، اغلب بزرگتر، بلندتر و سنگینتر از انواعی بود که به وسیله اشخاص حمل میگردید.
اما از نظر کلی دو نوع مشخص قلیان را میتوان نام برد. اول قلیانهائی که دارای کوزههای عادی بودند. (تصویر شماره8 ). دوم قلیانهای نارگیله. (تصویر شماره 9).
تصویر 8 : قلیان با کوزه شیشه ای و تنه برنجی و نی پیچ ـ موزه مردم شناسی
تصویر 9 : راست_ قلیانهای نارگیله بزرگ و کوچک ـ موزه مردم شناسی
تصویر 10 :چپ_ قلیان نقره ملیله کاری دانه نشان ـ موزه هنرهای تزئینی
نوع اول معمولاً در منازل مورد استفاده بود، و نوع دوم را هم در منازل استفاده میکردند، و هم در هنگام گردش و سواری. به خصوص نارگیلههای کوچک را به سبب سبکی وزن میتوانستند همه جا با خود ببرند.
جنس قلیانها نیز متفاوت بود، گاهی کلیه اجزاء قلیان را از طلا یا نقره میساختند، و آن را دانه نشان میکردند. (تصویر شماره 10) قلیانهایی که از سایر فلزات مانند برنج ساخته میشد، اغلب مطلا گردیده یا روی آنرا نقاشی میکردند. (تصویر شماره 11) تعداد قلیانهایی که از جنس، به خصوص فلز ساخته میشد، کمتر بود و بیشتر قطعات قلیان را از جنسهای گوناگون میساختند، که اینک به شرح جنس و نوع تزئینات آنها میپردازیم.
تصویر 11:راست_ قلیان برنجی نقاشی شده ـ موزه مردم شناسی.
تصویر 12:چپ_ کوزه قلیانهای شیشه ای و کاشی ـ موزه مردم شناسی
کوزه قلیانها
کوزه قلیانها از جنس شیشه، سفال، چوب، سنگ، کدو، چینی، نارگیل و جز آن ساخته میشد. هر یک از این کوزه قلیانها تزئیناتی ویژه خود داشت.
کوزههای شیشهای، نقاشی شده، سفالی، لعاب داده و نقشدار، چوبی و سنگی کندهکاری شده، و کوزههای فلزی ملیله کاری و طلا کوبی و دانه نشان، یا قلمزده بودند. (تصاویر شماره 12-13-14 )
تصویر 13 : کوزه قلیانهای سنگی و چوبی کنده کاری شده ـ موزه مردم شناسی
تصویر 14 : کوزه قلیانهای نقره کنده کاری شده و سفالی نقاشی شده ـ موزه هنرهای تزیینی.
تنه قلیان
قسمت دوم قلیان شامل تنه یا بدنه قلیان است، که از فلز یا بیشتر از چوب ساخته میشد. تنههای فلزی اگر از فلزات گرانقیمت مانند طلا و نقره ساخته شده، و دانه نشان یا ملیله کاری میگردید و اگر از فلزات ارزان، مانند برنج ساخته میشد، آن را مطلا کرده یا روی آنرا نقاشی میکردند.
معمولاً قلیانهایی که دارای بدنه فلزی بودند سر قلیان و بادگیر آن را چسبیده به تنه میساختند. (تصویر شماره 15)
راست_ تصویر 15: تنه قلیان مطلای مشبک ـ موزه هنرهای تزیینی.
چپ_ تصویر 16: تنه قلیان چوبی کنده کاری شده ـ موزه مردم شناسی
توجه به تزیین قلیان را میتوان در تصویر شماره 15 ملاحظه کرد. این تنه قلیان مطلا علاوه بر آنکه تماماً مشبک ساخته شده، انتهای میلاب آن نیز که در کوزه، داخل آب قرار میگیرد مینا کاری شده است.
تزئینات تنههای ساخته شده از چوب، به طور کلی شامل کنده کاری است که اغلب بسیار پر کار و جالب توجه است. (تصویر شماره 16) نی و میلاب قلیانها اغلب از جنس بدنه قلیان ساخته میشد. نی پیچ نیز به سبب حالت فلزی و نرمش خاص، مورد مصرف بسیار داشت.
سر قلیان
سر قلیان شامل دو قسمت است: قسمتی که برای اتصال به تنه قلیان است، و قسمت قیف مانند که جای تنباکو و آتش میباشد. این دو قسمت را گاهی از یک جنس و زمانی متفاوت میساختند. (تصویر شماره 17)
تصویر 17 : سر قلیانهای کامل با تزئینات گوناگون ـ موزه هنرهای تزئینی
معمولاً قسمت زیرین از چوب و قسمت بالائی از چینی، سفال و یا فلز است. ولی در هر حال قسمت بالائی در همه سر قلیانها دارای تزییناتی میباشد، و سر قلیانها همگی دانه نشان یا مینا کاری شده و یا کنده کاری شدهاند.
برای تزیین سر قلیانها، اغلب زنجیرهای ظریفی نیز به اطراف آن آویزان میکردند.
بادگیرها به طور کلی از جنس نقره ساخته میشد و اغلب مشبک و کنگره دار بود.
چپق
چپق که وسیله دیگری برای دود کردن بود، اگر چه در ابتدا حتی بعضی از پادشاهان مانند شاه صفی از آن استفاده میکردند، اما بتدریج از مقام و منزلت آن کاسته شد، و بیشتر مورد استفاده مردم عادی قرار گرفت. چنانکه این وضع امروز نیز در ایران وجود دارد.
اما نباید تصور کرد که، چون چپق وسیله دود کردن مردم عادی بود، از تزیین بیبهره ماند. به عکس انواع و اقسام تزیینات در ساختمان چپق به کار رفت. این تزیینات بیشتر شامل چوب چپقها بود، که گاهی کوتاه و زمانی به بلندی یک متر میرسید.
ساختن چوب چپق و سر چپق نقره، امری عادی بود، و بسیاری از چپقها، دارای سر چپق و چوب نقره قلمزده، یا کنده کاری بودند. زمانی نیز چپق را از فولاد میساختند، و روی آنرا طلاکوب یا نقره کوب میکردند.
چوب چپقهای خاتمکاری، یا منبت کاری نیز معمول و متداول بود.